اتفاق. موافقت. دست به دست هم دادن: در سر آمد نشاط و سرمستی عشق با باده کرده همدستی. نظامی. ، درافتادن. پنجه درافگندن: ستیزه با بزرگان به توان برد که از همدستی خردان شوی خرد. نظامی. نایب شه ز روی سرمستی کرد با او به جور همدستی. نظامی
اتفاق. موافقت. دست به دست هم دادن: در سر آمد نشاط و سرمستی عشق با باده کرده همدستی. نظامی. ، درافتادن. پنجه درافگندن: ستیزه با بزرگان به توان برد که از همدستی خردان شوی خرد. نظامی. نایب شه ز روی سرمستی کرد با او به جور همدستی. نظامی
اگر بیند کف ها بر هم می شود، دلیل که از خویشان مفارقت کند و نیز گویند درآنجا عروسی بود. اگر بیند که کف ها خسته بود، دلیل که از سفر بازماند. اگر درخواب کفهای خود گشاده بیند و قوی، دلیل فراخ دستی او بود. اگر به خلاف این بیند، دلیل تنگدستی بود. محمد بن سیرین دین کف درخواب بر شش وجه بود. ، اول: فراخ دستی (دارایی و بی نیازی). ، دوم: مال. ، سوم: ریاست. ، چهارم: فرزند. ، پنجم: دلیری. ، ششم: زنی خواستن به حرام (نکاح بازنی بطور حرام و نامشروع). .
اگر بیند کف ها بر هم می شود، دلیل که از خویشان مفارقت کند و نیز گویند درآنجا عروسی بود. اگر بیند که کف ها خسته بود، دلیل که از سفر بازماند. اگر درخواب کفهای خود گشاده بیند و قوی، دلیل فراخ دستی او بود. اگر به خلاف این بیند، دلیل تنگدستی بود. محمد بن سیرین دین کف درخواب بر شش وجه بود. ، اول: فراخ دستی (دارایی و بی نیازی). ، دوم: مال. ، سوم: ریاست. ، چهارم: فرزند. ، پنجم: دلیری. ، ششم: زنی خواستن به حرام (نکاح بازنی بطور حرام و نامشروع). .